جندروز پیش از یکی یه انتقادی به خودم شنیدم که جالب بود. میگفت تو حرفت رو نمیزنی توی خودت نگه میداری. کمی که فکر میکنم میبینم راست میگه. نه محل کار نه دوستان بلکه توی خونواده هم من حرفی داشته باشم یا دلخوری برام پیش اومده باشه ترجیحم سکوت هست.
شاید برمیگرده به زمانی که بچه تر بودم. دوران راهنمایی ... یه اتفاقی افتاده بود بین بچه های محل و همسایه که منم مثلا یه کمی مفصر بودم. اما این موضوع رو من گفتم و گناهکار من از آب دراومدم. با اینکه در این حد موضوع سفت و سختی برای من نبود اما خیلی تاثیر بدی روی من گذاشت. نمیدونم چجوری اینو درستش کنم
شاید از این به بعد باید بیشتر حرفم رو بگم و نترسم که ته اش ممکنه خودم مقصر در بیام.
یه مدتی کلا این تو ذهنم بود که همیشه قاتل در صحنه منم!